
سیدای نسفی
شمارهٔ ۲۷۲
۱
نگه مست تو خون دل احباب خورد
تیغ بیداد تو از فرق اجل آب خورد
۲
از جهان گم شده مهر پدر و فرزندی
ور نه دستم ز چه داری سر سهراب خورد
۳
قطره می سر منصور برآورد به دار
وای آنکس که همه عمر می ناب خورد
۴
هر که با دشمنی خلق روان است چو بحر
زود باشد که سر خویش چو گرداب خورد
۵
سیدا پیچش آن زلف به آن رخ ز چه روست
موی بر شعله آتش چو فتد تاب خورد
نظرات