
سیدای نسفی
شمارهٔ ۲۷۷
۱
دوران تمام گشت اثر بر فلک نماند
شد داغ کهنه و به نمکدان نمک نماند
۲
از چشم زرشناس بصارت وداع کرد
امروز امتیاز به سنگ محک نماند
۳
برکنده ام ز پست و بلند جهان امید
از کوه لاله رفت و به دریا سمک نماند
۴
کوتاه کرد سبزه زبان از حدیث آب
از نیش خواهشی به لب جوی ارگ نماند
۵
محراب همچو شیخ در آمد به جستجوی
آسایشی که بود به ملک و ملک نماند
۶
رفتیم بهر دیدن ارباب جاه دوش
در چشم انتظاریی ما مردمک نماند
۷
ما را ز حرص اهل طمع نفس کشته شد
از دست این گروه در این شهر سگ نماند
۸
ای سیدا شکست مرا سد آرزو
اکنون برای آمد یأجوج شک نماند
نظرات