سیدای نسفی

سیدای نسفی

شمارهٔ ۲۸۰

۱

سرو را شمشاد قدش محو چون تصویر کرد

آب را موج خرامش پای در زنجیر کرد

۲

ای دم صبح قیامت این همه تأخیر چیست

پاس خاطر داریی صحبت مرا دلگیر کرد

۳

هر سرمه با قد خم گشته می گوید هلال

گردش ایام ما را در جوانی پیر کرد

۴

آن کمان ابرو غضبناک از سر خاکم گذشت

چون هدف لوح مزارم را نشان تیر کرد

۵

محتسب مرد و صراحی سجده های شکر ساخت

شیشه را از باده خالی مرگ این بی پیر کرد

۶

سیدا دنیاپرستان را نگردد نو لباس

جغد نتواند به خود ویرانه را تعمیر کرد

تصاویر و صوت

نظرات