سیدای نسفی

سیدای نسفی

شمارهٔ ۳۰۱

۱

آمد خزان نسیم گل و یاسمن نماند

باد بهار رفت و هوای چمن نماند

۲

تاراج کرد باد خزان اهل باغ را

در غنچه رنگ و در بر گل پیرهن نماند

۳

بیرون شدم ز بیضه و گشتم اسیر غم

آسایشی که بود مرا در وطن نماند

۴

صد ره به یار نامه نوشتم نکرد گوش

اکنون به نامبر چه نویسم سخن نماند

۵

بگداختم ز گرمی خویش و به دیگران

مهری که بود در دل از آن سیمتن نماند

۶

فرهاد همچو لاله برآمد ز کوهسار

داغ غمت شهید تو را در کفن نماند

۷

بستند قمریان ز چمن بار سیدا

در شاخسار سرو به غیر از زغن نماند

تصاویر و صوت

دیوان سیدای نسفی به تصحیح و تعلیق حسن رهبری - میر عابد سیدای نسفی - تصویر ۲۵۶

نظرات