سیدای نسفی

سیدای نسفی

شمارهٔ ۳۰۶

۱

مگو در انجمن مینا ز دست چرخ دون گرید

به روز ماتم آینده خود شیشه خون گرید

۲

ز مرگ آشنایان نیست پروای بزرگان را

کجا بر ماتم فرهاد کوه بیستون گرید

۳

مگو از دیده ابر است بارانی که می آید

به حال خفتگان خاک چرخ نیلگون گرید

۴

به نوعی می خورند افسوس هر یک زیر این گردون

به حال خویش نادان خنده سازد ذوفنون گرید

۵

قفس خالی شود از بلبل کوته نفس بهتر

کنند از خانه بیرون نوحه گر را گر زبون گرید

۶

به مردن می کند نزدیک منعم را طمع کردن

صراحی چون به مجلس پا گذارد سرنگون گرید

۷

به جوی شیر نسبت می دهد خسرو از این غافل

که شیرینش به حال کوهکن در بیستون گرید

۸

پریشان گوی می سازد به پا زنجیر عاشق را

چو گردد دور مجنون از بیابان و جنون گرید

۹

دلی هر کس که دارد سیدا دردی درین گلشن

کشد سر در گریبان غنچه وار و در درون گرید

تصاویر و صوت

نظرات