
سیدای نسفی
شمارهٔ ۳۳۳
۱
ای که خون کردی دل ما راز چشم ما مپرس
می شوی سرگشته از گرداب این دریا مپرس
۲
با تنک ظرفان حدیث باده گلگون مگوی
پیش خم زانو زن و کیفیت از مینا مپرس
۳
خار و گل را نیست در بازار آتش اعتبار
امتیاز هجر و وصل از عاشق شیدا مپرس
۴
نیست مجنون را به اسباب جهان دلبستگی
خانه بر پا ساختن از سیل بی پروا مپرس
۵
از غبار کوی او بر دیده زاهد مگوی
امتیاز توتیا از چشم نابینا مپرس
۶
از دل گم گشته ام کم جو نشان گرد باد
بوی خون می آید از دامان این صحرا مپرس
۷
سیدا این آن غزل باشد که صایب گفته است
می کنی قایم قیامت را از آن بالا مپرس
نظرات