سیدای نسفی

سیدای نسفی

شمارهٔ ۳۵۴

۱

حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حیف

سنبل پامال دوران چون علف شد حیف حیف

۲

آنکه زلفش بازوی آزادگان در تاب داشت

زیر دست و پنجه هر ناخلف شد حیف حیف

۳

گلشنش از غارت باد خزان تاراج یافت

دامن پاکش چو برگ گل ز کف شد حیف حیف

۴

قامت سرو خط سبزش ز آه بی کسان

تخته مشق نوای چنگ و دف شد حیف حیف

۵

آنکه روی خود طرف می کرد را خورشید و ماه

از نگاه خیره چشمان برطرف شد حیف حیف

۶

گوهر مقصود باشد آب در کام نهنگ

رنج‌های ما عبث همچون صدف شد حیف حیف

۷

در بخارا بود عمری سیدا پابست او

رشته بر پا در ره ملک نسف شد حیف حیف

تصاویر و صوت

نظرات