
سیدای نسفی
شمارهٔ ۳۵۶
۱
در صدف چون قطره افتد گردد او را دل ز سنگ
سفله را دنیا دهد رو می کند منزل ز سنگ
۲
همچو آتش کرده ایم از دست تو منزل ز سنگ
تا به کی با ما تعدی می کنی ای دل ز سنگ
۳
جوی شیر آید برون از کوه بهر کوهکن
روزیی خود می کند صاحب هنر حاصل ز سنگ
۴
آدمی را ز آفت ارض و سما نبود خبر
دانه ذوق آسیا دارد ولی غافل ز سنگ
۵
از فلاخن سر نمی پیچد درخت میوه دار
همچو طفلان کی شود بی پای صاحبدل ز سنگ
۶
خون ناحق هر کجا باشد نهان گل می کند
لاله می روید ز آب خنجر قاتل ز سنگ
۷
ساکنان کعبه از وسواس شیطان فارغند
ایمن از سیل است باشد هر کرا منزل ز سنگ
۸
کرده اند اهل طمع را از ازل روئینه تن
آب می گردد نباشد گر دل سایل ز سنگ
۹
خال او تا موسم خط هر چه باشد می کند
می شود وقت علمداری دل غافل ز سنگ
۱۰
راز عشق از سینه همچون برق بیرون می رود
سیدا بیهوده آتش میکند منزل ز سنگ
نظرات