
سیدای نسفی
شمارهٔ ۳۶۰
۱
پادشاها با تو جان دردمند آورده ام
گوشه چشمی که صید مستمند آورده ام
۲
از شکرزار حلاوت کام من شیرین بکن
طوطی امید خود از بهر قند آورده ام
۳
خون دل می ریزم و از ناله لبریزم چو نی
اشک دامن دامن افغان به بند آورده ام
۴
آتش بی تابیم را از کرم آبی بزن
حالت بی طاقتی همچون سپند آورده ام
۵
آهوی صحبت ز بند دست و پایم جسته است
پیکر پر پیچ و تابی چون کمند آورده ام
۶
تا شود از دامنم کوتاه دست مدعی
خویش را امروز بر جای بلند آورده ام
۷
کلک من بر صفحه بندد نقش های دلپذیر
سیدا تارو به شاه نقشبند آورده ام
نظرات