
سیدای نسفی
شمارهٔ ۳۶۳
۱
روی دلی ز مردم عالی نیافتم
زین درد و داغ کشته و مرهم نیافتم
۲
گشتم تمام روی زمین را چو آفتاب
جای نشان ز منزل حاتم نیافتم
۳
رفتم به اهل جاه که جویم به خود لباس
در بر به غیر جامه ماتم نیافتم
۴
بنشسته اند اهل جهان آه بر جگر
در چشم تنگ ساغرشان نم نیافتم
۵
همچون نفس به سینه هر کس فرو شدم
در پیچ دل ز روز جزا غم نیافتم
۶
از بس که برده اند ز دلها حجاب را
شرم و حیا به دیده شبنم نیافتم
۷
رفتم به طوف کعبه مقصود سیدا
جز چشم خویش چشمه زمزم نیافتم
نظرات