سیدای نسفی

سیدای نسفی

شمارهٔ ۳۶۶

۱

خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم

صدساله شدیم و به جوانی نرسیدیم

۲

در بر نکشیدیم شبی سیمبری را

آغوش شدیم و به میانی نرسیدیم

۳

چون لاله ز سر منزل ما دود برآید

داغیم که با سوخته جانی نرسیدیم

۴

چون ناوک پر ریخته از پای فتادیم

از سعی کمانی به نشانی نرسیدیم

۵

از بس که ندامت ز گنه نیست کسی را

انگشت شدیم و به دهانی نرسیدیم

۶

چون شمع شدیم انجمن آرای حریفان

افسوس که با چرب زبانی نرسیدیم

۷

رفتیم و کشیدیم کمان همه کس را

در معرکه سخت کمانی نرسیدیم

۸

شد نوخط ما پیر و کناری نگرفتیم

هرگز به بهاری و خزانی نرسیدیم

۹

عمریست که هستیم در این باغ چو سید

با سرو قد غنچه دهانی نرسیدیم

تصاویر و صوت

نظرات