سیدای نسفی

سیدای نسفی

شمارهٔ ۴۰۲

۱

در دل امشب شورشی چون صبح محشر داشتیم

بالشی زیر سر از بال سمندر داشتیم

۲

بر سر ما پیش از این سودای آزادی نبود

در قفس دل بستگی ها بود تا پر داشتیم

۳

وانکردیم از سر زلف تمنا عقده یی

عمرها چون شانه دست خشک بر سر داشتیم

۴

بر سر مژگان ز سختی های دوران شد گره

قطره یی اشکی که ما در دیده تر داشتیم

۵

دست از دامان ما کوتاه کن ای گردباد

سعی ها کردیم تا خود را ز جا برداشتیم

۶

می کند تأثیر با فرزند امساک پدر

ما عبث چشم طمع بر آب گوهر داشتیم

۷

سیدا در مجلس رندان لب ما تر نشد

پیش مینا ساغر خود را مکرر داشتیم

تصاویر و صوت

نظرات