
سیدای نسفی
شمارهٔ ۴۰۴
۱
بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم
در دام تو افتادم و آرام گرفتم
۲
مرغان چمن را به دهم مهر نهادم
رفتم به گلستان و تو را نام گرفتم
۳
تا چشم تو را سوی چراغم نظر افتد
روغن ز گل نرگس و بادام گرفتم
۴
بر کعبه رخساره تو روی نهادم
با قافله زلف ره شام گرفتم
۵
در کوی تو رفتم به قد خم شده امشب
خود را چو مه نو به لب بام گرفتم
۶
سرگشته مرا ساخته چون سنگ فلاخن
جامی که من از گردش ایام گرفتم
۷
بر تنگ شکر چشم چو سید نگشایم
تا از لب او لذت دشنام گرفتم
تصاویر و صوت

نظرات