سیدای نسفی

سیدای نسفی

شمارهٔ ۴۱

۱

هجرش آخر کرد خرم جان افگار مرا

عاقبت این درد صحت داد بیمار مرا

۲

از چمن بیرون نخواهم برد مژگان درشت

تا نسازد گل به دامن باغبان خار مرا

۳

دامن پر سنگ اینجا همچو کوه ایستاده ام

سیل نتواند ز جا جنباند دیوار مرا

۴

از سر مستی کند در پای منبر رقصها

بر سر واعظ اگر مانند دستار مرا

۵

تاب عشق لاله رخساران ندارم بیش ازین

روزیی آتش مکن یارب خس و خار مرا

۶

سیدا فکر من از شب زنده داری شد بلند

حق بسیار است با من چشم بیدار مرا

تصاویر و صوت

نظرات