سیدای نسفی

سیدای نسفی

شمارهٔ ۴۱۳

۱

گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام

سرمه می خیزد به جای گرد از ویرانه ام

۲

عاشق دلسوز سرگردان کند معشوق را

شمع بی تابانه گردد از سر پروانه ام

۳

خرمن من پیش پیش برق دارد جست و خیز

می گریزد در ته آتش سپند از دانه ام

۴

می کند نیش شکایت بر رگ خارا اثر

زلف او باشد پریشان از زبان شانه ام

۵

از در و دیوار هر سنگی که آید بر سرم

سرمه آسا می کشد در چشم خود دیوانه ام

۶

شیشه از خم گرچه حرف سر به سر آورده است

می توان خواند از خط پشت لب پیمانه ام

۷

شعله در هر جا برافروزد پر و بال من است

چون سمندر باشد از طفلی در آتشخانه ام

۸

می کنم در موسم پیری تلاش عاشقی

سیل را معمار می داند به خود ویرانه ام

۹

حامی پیمانه می سیدا چشم من است

برده از جا محتسب را گریه مستانه ام

تصاویر و صوت

دیوان سیدای نسفی به تصحیح و تعلیق حسن رهبری - میر عابد سیدای نسفی - تصویر ۳۱۴

نظرات