
سیدای نسفی
شمارهٔ ۴۲۳
۱
بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم
متاع کاروان گردباد دشت مجنونم
۲
نمی دانم کدامین شوخ قصد کشتنم دارد
که همچون موجه سیماب در تن می تپد خونم
۳
ز من چون غنچه های باغ بوی درد می آید
نسیم کوچه باغ گلشن دلهای محزونم
۴
نمی گردد صدف روشنگهر تا در صدف باشد
چراغم زیر دامانست تا در زیر گردونم
۵
پی تکلیفم ای پروانه بر گردم چه می گردی
چو شمع کشته عمری شد که از هنگامه بیرونم
۶
به زیر سایه موی سر خود دارم آسایش
به هر جائی که می سازم اقامت بید مجنونم
۷
عرق آلوده خواهی بر سر بالین من آید
اگر دانی که در غمخانه خود بی تو من چونم
۸
فغانم را نباشد سیدا با خلق تأثیری
مخالف می رسد در گوشها آهنگ قانونم
تصاویر و صوت

نظرات