
سیدای نسفی
شمارهٔ ۴۳۹
۱
سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد شدن
استخوانت نرم همچون توتیا خواهد شدن
۲
سنبلت از لشکر خط آورد رو در شکست
کاکلت از این پریشانی دو تا خواهد شدن
۳
چشم بیمار تو خواهد ماند پهلو بر زمین
ابرویت در جستجویی متکا خواهد شدن
۴
روی گندمگون تو آدم که سرگردان اوست
جانشین شمع کنج آسیا خواهد شدن
۵
آهوی چشمت که در بیگانگی خو کرده است
در سراغ یک نگاه آشنا خواهد شدن
۶
می شوی دیوانه از سودای خط زود زود است
چین دامانت تو را زنجیر پا خواهد شدن
۷
پیکرت کز سبزه تر می کشد آزرده گی
زود باشد وقف نقش بوریا خواهد شدن
۸
گو شتابی از نوای سیدا خواهی شنید
گلشنت روزی که بی برگ و نوا خواهد شدن
نظرات