
سیدای نسفی
شمارهٔ ۴۵۲
۱
از دل زارم نفس مأیوس می آید برون
بوی شمع کشته زین فانوس می آید برون
۲
در گلستانی که گردد نوخط من جلوه گر
سبزه اش همچون پر طاووس می آید برون
۳
زآستین شاخ گلهای چمن وقت خزان
جای هر برگی کف افسوس می آید برون
۴
نشاء می عاقبت دیوانگی بار آورد
رفته رفته عاشق از ناموس می آید برون
۵
شمع رخسار که امشب خانه روشن می کند
مرده پروانه از فانوس می آید برون
۶
بانگ هستی خشک مغزان را صدای رحلتست
ناله واحسرتا از کوس می آید برون
۷
منعمان عهد ما هر جا که منزل می کنند
از زمین قارون پی پابوس می آید برون
۸
سیدا با این فغان گر پا گذارم سوی دیر
پیشباز ناله ام ناقوس می آید برون
تصاویر و صوت

نظرات