
سیدای نسفی
شمارهٔ ۴۶۳
۱
به دریا کرده ام خو موج آبم می توان گفتن
به کف دارم سر بی تن حبابم می توان گفتن
۲
به شاخ شعله دارم آشیان مانند پروانه
سمندر طینتم مرغ کبابم می توان گفتن
۳
به باغ دهر چون شبنم ندارم خواب آسایش
چو اهل کاروان پا در رکابم می توان گفتن
۴
به مردم می نمایم خویش را و لیک نابودم
در این صحرای بی پایان سرابم می توان
۵
لباس فقر و طبع روشنی ای سیدا دارم
به زیر ابر پنهان آفتابم می توان گفتن
تصاویر و صوت

نظرات