
سیدای نسفی
شمارهٔ ۴۷۶
۱
خامه می پیچد به خود از خط چون زنجیر او
می کشد شرمندگی نقاش از تصویر او
۲
خنجر عشق کشی دارد نهان در آستین
بوی خون کوهکن آید ز جوی شیر او
۳
اهل تقوی بر دهن دارند ذکر ناوکش
زاهدان را چوب مسواک است چوب تیر او
۴
در کمند سرمه آلود نگه کردست بند
هوشمندان را فریب چشم پرتدبیر او
۵
آستین مدعا جویای دست بیخودیست
پای خواب آلوده خواهد گشت دامنگیر او
۶
ای زلیخا زود یوسف را سوی کنعان فرست
مگذران از حد بیاندیش از دعای پیر او
۷
سیدا از حال دل امروز پیش کس مگوی
خانه چون ویران شود مشکل بود تعمیر او
تصاویر و صوت

نظرات