
سیدای نسفی
شمارهٔ ۴۹۲
۱
آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو
بر شاخ گل رواج به بلبل ترانه کو
۲
خم بی دماغ و شیشه تهی سرنگون قدح
با ساکنان میکده اسباب خانه کو
۳
از ناقه بلبلان به گلستان گداختند
ای باغبان به مرغ چمن آب و دانه کو
۴
سرو از هجوم زاغ و زغن گشت پایمال
ای قمریی غریب تو را آشیانه کو
۵
بر لوح خاک پادشهان این نوشته اند
ای آنکه بود بر سر تو شامیانه کو
۶
از آه بی اثر چو نفس سینه ها پر است
ترکش لبالب است ز تیر و نشانه کو
۷
فیضی که بود بر در ارباب جود رفت
سرها که فرش بود در این آستانه کو
۸
بر خون یکدیگر همه خلق تشنه اند
رحمی که بود در دل اهل زمانه کو
۹
دل گرمی سمندر و پروانه را نماند
بر شمع سرکشی و در آتش زبانه کو
۱۰
باد صبا ز طره سنبل کشیده دست
کاکل بیجا و بر کف مشاطه شانه کو
۱۱
ای سیدا به روی جوانان حیا نماند
در چشم بوالهوس نگه عاشقانه کو
تصاویر و صوت

نظرات