
سیدای نسفی
شمارهٔ ۴۹۴
۱
آمد بهار و فیض نسیم بهار کو
گل کرد داغ بر جگر و لاله زار کو
۲
ای بوی پیرهن چه خبر از عزیز مصر
ای آهوی خطا نفس مشکبار کو
۳
ای کوهکن ز کوهکنی چیست حاصلت
عمرت به سر رسید و تو را مزدکار کو
۴
گلشن شکفت و سبزه دمید و خزان رسید
ای عندلیب در دل تو خارخار کو
۵
بی دردسر نشاط میسر نمی شود
در ساغر زمانه می خوشگوار کو
۶
ای کهربا مطیع تو گردید کهکشان
از بی زری تو را به جهان اعتبار کو
۷
دریادلان به کس دم آبی نمی دهند
در کاسه صدف گهر آبدار کو
۸
داریم چشم لیک درو نیست قطره یی
ما را چو ابر گریه بی اختیار کو
۹
ای سیدا رفیق خدا کس به دهر نیست
جز سایه همرهی به من خاکسار کو
تصاویر و صوت

نظرات