
سیدای نسفی
شمارهٔ ۵۲۵
۱
ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی
چشم و چراغ شام غریبان خوش آمدی
۲
چون برگ لاله داغ مرا تازه ساختی
ای شاخ گل به سیر گلستان خوش آمدی
۳
زخمم نوشته بود به ناصورنامه یی
هان ای طبیب از پی درمان خوش آمدی
۴
نظاره ام ز شوق نگنجد به پیرهن
چون گل گشاده چاک گریبان خوش آمدی
۵
چشم من از جمال تو امروز روشن است
ای توتیای دیده حیران خوش آمدی
۶
بر دامن تو تا نرسد دست آرزو
مانند سرو برزده دامان خوش آمدی
۷
باشد فدای مقدم تو جان سیدا
ای تیز کرده خنجر مژگان خوش آمدی
نظرات