
سیدای نسفی
شمارهٔ ۵۴
۱
ز خونم بعد کشتن شورش محشر شود پیدا
چو بر خاک اوفتد یکدانه چندی سر شود پیدا
۲
به شستشو لباس بدقماش اطلس نمی گردد
به صیقل کی ز تیغ آهنین جوهر شود پیدا
۳
به دیوار قفس تا رخنه ها دیدیم یقینم شد
که یک در بسته گردد صد در دیگر شود پیدا
۴
اگر امروز دست خود به نان دادن علم سازی
ز خورشید قیامت بر سرت چادر شود پیدا
۵
شود چون شعله گردنکش به اندک تقویت ظالم
به آتش از خس و خاشاک بال و پر شود پیدا
۶
به اندک رتبه ته چوبکاری فخر می سازی
بود معراج واعظ هر کجا منبر شود پیدا
۷
اگر در راه حق ای سیدا با صدق رو آری
تو را چون خضر از ریگ روان رهبر شود پیدا
نظرات