سیدای نسفی

سیدای نسفی

شمارهٔ ۵۴۰

۱

چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی

به درد و محنت ایام مبتلا کردی

۲

چنین که رسم تو بیگانه مشربی بودست

چرا ز روز ازل با خود آشنا کردی

۳

به چشم اهل نظر همچو سرمه جایم بود

مرا به خاک برابر چو توتیا کردی

۴

جبین من به کف پای تو حنا می بست

شکسته رنگتر از نقش بوریا کردی

۵

ز انتظار تو در دیده ام نظاره نماند

بیا که چشم مرا کاسه گدا کردی

۶

نشان تیر نگاه تو کرده ام خود را

به غیر من نظر انداختی خطا کردی

۷

سرم بریدی و آویختی چه ظلم است این

دلم ربودی و آتش زدی رها کردی

۸

کرم نمودی و دستم شکستی و بستی

وفا نمودی و بندم ز پا جدا کردی

۹

جفا و جور ستم در جهان همین باشد

از آنچه بود تو بر جان سیدا کردی

تصاویر و صوت

دیوان سیدای نسفی به تصحیح و تعلیق حسن رهبری - میر عابد سیدای نسفی - تصویر ۳۷۸

نظرات