
سیدای نسفی
شمارهٔ ۵۴۳
۱
کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوانگی
جنگ با کونین دارد مشرب دیوانگی
۲
یا معلم لیلی و مجنون ندارند احتیاج
عشق استادی کند در مکتب دیوانگی
۳
خاک صحرا را به رقص آورد شور گردباد
کیست می سازد تلاش منصب دیوانگی
۴
مقصد عاشق نمی گنجد به زیر آسمان
باشد از اندازه بیرون مطلب دیوانگی
۵
عاقل از سنگ ملامت می کند پهلو تهی
ریختند این خشت را در قالب دیوانگی
۶
داغ سودای جنون پوشیده است از چشم خلق
خیره می سازد نظر را کوکب دیوانگی
۷
از سواد بی خودی هر کس نگردد بهره مند
خانه زنجیر باشد مکتب دیوانگی
۸
سیدا اهل جنون را نیست در محشر حساب
باد ایام خزان باشد تب دیوانگی
نظرات