
سیدای نسفی
شمارهٔ ۸۲
۱
بی قرار امروز آن سیمین بدن دارد مرا
خار در پیراهن آن گل پیراهن دارد مرا
۲
تا حدیثی از لب او در قلم آورده ام
در میان طوطیان شیرین سخن دارد مرا
۳
آدمی را میوه فردوس می سازد جوان
تازه و تر یاد آن سیب ذقن دارد مرا
۴
بود همچون پسته از نعمت لبالب خانه ام
تنگ روزی آرزوی آن دهن دارد مرا
۵
خط مشکینش مرا با چشم او کرد آشنا
تربیت امروز آهوی ختن دارد مرا
۶
از خود آن یوسف چو یعقوبم نمی سازد جدا
در بغل پنهان چو بوی پیرهن دارد مرا
۷
کاکل مشکین پریشان کرده در بزمم رسید
بر سر خود نامهای بر هم زدن دارد مرا
۸
می رود هر جا چو شمع و خانه روشن می کند
مضطرب پروانه یی در انجمن دارد مرا
۹
سیدا خطش جواب بوسه تا آورده است
مهر خاموشی به لب او در دهن دارد مرا
تصاویر و صوت

نظرات