
سیدای نسفی
شمارهٔ ۱ - چرچین فروش
۱
بت چرچین فروشم زد به سنگ آئینه را رویش
ز غیرت ماه نو را سوخته چقماق ابرویش
۲
چو شانه پیش او با صد زبان خاموش بنشینم
سخن را می کند مقراض لبهای سخنگویش
۳
پی آرایش دکان خود هرگه که بنشیند
چو مروارید غلطان طفل اشک من رود سویش
۴
جدا سازند اگر همچون قلم از بند بندم را
نگردم دور یک ساعت دوات آسا ز پهلویش
۵
مرا ای کاش بودی سیدا نقدی ز هر جنسی
به یک نظاره می کردم نثار طاق ابرویش
تصاویر و صوت

نظرات