
نیر تبریزی
شمارهٔ ۱۱۷
۱
خون شد دل از علایق ناسوت کثرتم
ساقی به گردش آی بده جام وحدتم
۲
آن دارویم بده که فلاطون خم نشین
آید کمین سبوکش دریای حکمتم
۳
در زیر بار سایه کشد قاف تا به قاف
گر شهپری به هم زند عنقای همتم
۴
منت خدای را که پس از چند ساله زاهد
آخر کشید بر در میخانه قسمتم
۵
می ده که داد مژدۀ رحمت مرا سروش
روزی کزین سلاله سرشتند طینتم
نظرات