نیر تبریزی

نیر تبریزی

شمارهٔ ۱۵

۱

جدا از چشمِ او ، تن در تب و جان بر لب است امشب

شبی کاو را ز پی صبحی نباشد آن شب است امشب

۲

ببین بر چنبر کاکل رخ آن ماه سنگین‌دل

مبند ای ساربان محمل قمر در عقرب است امشب

۳

جرس در ناله و صبح وداع و جسم و جان در پی

مخسب ای دل که وقت ذکر یارب یارب است امشب

۴

خدا را آسمان لختی عنان صبح در هم کش

که پنهان با لبش دل را هزاران مطلب است امشب

۵

به هنگام رحیل آهسته‌تر ران ناقه را جانا

که پای رفتنم لرزان ز تیمار تب است امشب

۶

ز هجر وصل او امشب میان گریه می‌خندم

که دستی بر دل و دستی به سیبِ غبغب است امشب

۷

تو هم افتان و خیزان به که پویی از قضای دین

چو جان پا در رکاب و دل روان با مرکب است امشب

۸

دلا این تیرِ آه از سینه سر بر کن ، که نیّر را،

سخن‌ها با سپهر و جنگ‌ها با کوکب است امشب

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سیدمحمد جهانشاهی
۱۴۰۳/۰۳/۲۴ - ۰۶:۴۱:۴۴
که دستی بر دل و دستی به سیبِ غبغب است امشب
user_image
سیدمحمد جهانشاهی
۱۴۰۳/۰۳/۲۴ - ۰۶:۴۲:۵۰
سخن‌ها با سپهر و جنگ‌ها با کوکب است امشب
user_image
سیدمحمد جهانشاهی
۱۴۰۳/۰۳/۲۴ - ۰۶:۴۵:۵۷
جدا از چشمِ او ، تن در تب و جان بر لب است امشب
user_image
سیدمحمد جهانشاهی
۱۴۰۳/۰۳/۲۴ - ۰۶:۴۸:۴۰
دلا این تیرِ آه از سینه سر بر کن ، که نیّر را،