نیر تبریزی

نیر تبریزی

شمارهٔ ۱۹

۱

امروز خرمن گل و نسرین و سوسن است

وین مو نه باز غالیه و مشک و لادن است

۲

ای کز سرم می‌گذری باش یک زمان

کافشانمت به پای‌، روانی که در تن است

۳

زد آتشی به پردهٔ ناموس‌، سوز عشق

که‌امروز در جهان همه افسانهٔ من است

۴

آسوده نیست از شرر آهم آسمان

زلف تو تا بر آتش دل بادبیزن است

۵

در حیرتم که این همه رو دادنت چراست

بر طره که خون جهانش به گردن است

۶

گر ماه به تو لاف تقابل زند چه باک

حسن رخ تو بر همه چون مهر روشن است

۷

در چین زلف روی تو پا در قفس همای

یا برگ گل به چنبر و یا مه به خرمن است

۸

بعد از توام چه حاجت صحرا و لاله‌زار‌؟

چون اشک لاله‌گونم و صحرای دامن است

۹

گوش من و نصیحت دوران پیش‌بین

زین پس حکایت شتر و چشم سوزن است

۱۰

نیّر ملال دوست مبادا به روزگار

گر روزگار ما به تمنای دشمن است

تصاویر و صوت

نظرات