نیر تبریزی

نیر تبریزی

شمارهٔ ۲۷

۱

هوسم کشد نگارا ز حلاوت عتیبت

که به ذوق دل ببوسم ز دهان دلفریبت

۲

من اگر گنه ندارم تو بهانه گیر بر من

صنما که انس دارم به عتاب بی حسیبت

۳

دل ساده لوح ما را به کمند مو چه حاجت

که به عشوه ای چو طفلان بخورد فریب سیبت

۴

تو صنم گذشته ای  زان به کمال لطف و خوبی

که دهد مشاطه زینت به نگار رنگ و زیبت

۵

نه همین رقیب گفتت که به مدعی دهی دل

تو که خود به ما نسازی چه شکایت از رقیبت

۶

گنه از ادیب باشد که وفا نداد یادت

خود از این حدیث ما را گله هاست با ادیبت

۷

تو برفتی و برآنم که ز جان وداع جویم

به چه کارم آید آن جان که نرفت در رکیبت

۸

ز خیال خویش باری دل من به خواب خوش کن

چو امید نیست دیگر که ببینم عنقریبت

۹

نه به خویش واگذارد دل ناشکیب ما را

نه به لابه نرم گردد دل سخت پر شکیبت

۱۰

عجب است اگر نبازی دل خود به خویش جانا

چو در آبگینه بینی به شمایل عجیبت

۱۱

تو به روز و شب بر آنی که به خویشتن ببالی

گل من تو را چه پروا که بسوخت عندلیبت

۱۲

سر خویش دار نیّر چو به کوی او نهی پا

که غرور بر نیارد ز فراز بر نشیبت

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سیدمحمد جهانشاهی
۱۴۰۳/۰۲/۱۶ - ۰۹:۳۲:۵۳
که به عشوه ای ، چُو طفلان بخورَد فریبِ سیبَت
user_image
سیدمحمد جهانشاهی
۱۴۰۳/۰۲/۱۶ - ۰۹:۳۴:۰۹
دلِ ساده لُوحِ ما را ، به کمندِ مو چه حاجت،
user_image
سیدمحمد جهانشاهی
۱۴۰۳/۰۲/۱۶ - ۰۹:۳۵:۵۱
تو صنم گذشته زانی ، به کمالِ لطف و خوبی،
user_image
سیدمحمد جهانشاهی
۱۴۰۳/۰۲/۱۶ - ۰۹:۳۸:۱۴
نه به لابه نرم گردد ، دلِ سختِ پُرشکیبَت