
نیر تبریزی
شمارهٔ ۵۴
۱
ترک چشمت چو کمین از پی نخجیر کند
شیوۀ هر نگهش کار دو صد تیر کند
۲
دل سودازده را چاره ز زنجیر گذشت
تا دگر حلقۀ زلف تو چه تدبیر کند
۳
پرده بردار که از شعشعۀ طلعت تو
کس برویت نتواند نظری سیر کند
۴
آنچه شیران قوی پنجه به نخجیر نکرد
آهو وش چشمِ خطاکارِ تو ، با شیر کند
۵
نادراز دست تو جانی بسلامت برود
حشم زلف تو زیندست که شبگیر کند
۶
وقت آنست که طبل لمن الملک زند
چشم ات ، اینکار که در شیوهٔ تسخیر کند
۷
دل بصد عشوه کند صید ندارد نگهش
نیرّ اینحالت طفلانه مرا پیر کند
نظرات
سیدمحمد جهانشاهی
سیدمحمد جهانشاهی