
نیر تبریزی
شمارهٔ ۶۱
۱
ای قدت سرو، اگر سرو به رفتار آید
وی لبت غنچه، اگر غنچه به گفتار آید
۲
زلفت ار برد به یغما دل شهری چه عجب
هر چه گویند از آن رهزن طرّار آید
۳
گر دو صد ناوکم آید ز تو بر سینهٔ ریش
چشم آنست هنوزم که دگر بار آید
۴
دم جان بخش مسیحاست سحرخیزان را
سخن تلخ کزآن لعل شکر بار آید
۵
یا رب آن خال که ما را شد از او روز سیاه
به بلای خم زلف تو گرفتار آید
۶
آنکه بیمار غمت کرد ز دوری نیّر
دل قوی دار که خود نیز پرستار آید
نظرات