
نیر تبریزی
شمارهٔ ۶۳
۱
از تو نتابم رخ ای نگار بمعبود
گر چو خلیلم بری بآتش نمرود
۲
طلعت زیبا گر این بود که تو داری
قیمت یوسف کم از دراهم معدود
۳
خواجه دهی پند من ز عشق وی اما
می نتوان گفت ترک عادت معهود
۴
داغ فراقم گشود دیده دلا باش
تا دگر آید بدست دامن مقصود
۵
جان بلب آمد فدای چشم تو ساقی
آبحیاتی از آندهان می آلود
۶
برخی پروانه ام که تا بر معشوق
بال و پرِ خویشتن ، نسوخت نیاسود
۷
فکر دگر کن دلا که نوش لب یار
قوّت صبر من ار نکاست نیفزود
۸
شمع وجودم گداخت غیرت اغیار
کاش تو بودی و هر چه غیر تو مفقود
۹
خاک سر کوی تست کعبۀ دلها
زاهد بیچاره راه بیهده پیمود
نظرات
سیدمحمد جهانشاهی