
نیر تبریزی
شمارهٔ ۸۱
۱
عمری که بیتو ای مه نوشاد میرود
سر داده خرمنی است که بر باد میرود
۲
دور از کنار یار ز دریای چشم من
رودیست دجلهٔ که به بغداد میرود
۳
شیرین به کامجویی و پرویز در نشاط
غافل ز خون که از دل فرهاد میرود
۴
جز من بهر که مینگری در حضور تو
افسردهخاطر آمد و دلشاد میرود
۵
مستانه میخرامد و دل از پیش دوان
آهو نگر که از پی صیاد میرود
۶
خلقی به دام بسته و خود همچو سروناز
بنگر چگونه سر خوش و آزاد میرود
نظرات