
نیر تبریزی
شمارهٔ ۸۴
۱
انس من ایشیخ با می است و دف و عود
می نتوان کرد ترک عادت معهود
۲
میدهد امشب نوید مرغ سلیمان
مطرب شیرین زبان به نغمه داود
۳
ساقی مجلس گشود زلف سمن سا
مجلسیان پر کنید دامن مقصود
۴
ملک جهان گو مباش که پر کرد
دولت وصل ایاز دیدۀ محمود
۵
چشم زلیخا گر اینجمال ببیند
یوسف خود را دهد بدرهم معدود
۶
محتسبا باش تا رسم بخرابات
خرده مینا بدست و خرقۀ می آلود
۷
خیز که خفتی و رفت قافله صبح
نوبت نالیدنست ایدل خوشنود
۸
واله پروانه ام که تا بر معشوق
بال و پر خویشتن نسوخت نیاسود
۹
مطرب خوشگو ز طبع روشن نیرّ
باز کش امشب بتار لؤلؤ منضود
نظرات