نیر تبریزی

نیر تبریزی

شمارهٔ ۸۶

۱

محتسب با ساغر می گرد مرا سر بشکند

با کم از سر نیست ز آن ترسم که ساغر بشکند

۲

تا شنیدستم که دل بشکسته دارد دوست دوست

من بموئی بسته ام دل تا مکرر بشکند

۳

ای مساعد کوکب آن جانی که جانانش ستد

وی همایون روزگار آن دل که دلبر بشکند

۴

چون بصیدم سر دهی شاهین چشم آهسته ده

تیز پرواز است ترسم ناگهش پر بشکند

۵

شیخ را گردن شکست از بار دستار گران

بار وی یا رب گران کن بار دیگر بشکند

۶

شانه در آئینه مرگ ما مصوّر میکند

تا ترا بر رخ یکی زلف معنبر بشکند

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
نقیب الله کامیاب
۱۴۰۱/۰۵/۱۹ - ۲۰:۵۰:۴۶
ویرایش: محتسب با ساغر می گر مرا سر بشکند / باکم از سر نیست زآن ترسم که ساغر بشکند    
user_image
نقیب الله کامیاب
۱۴۰۱/۰۵/۱۹ - ۲۰:۵۶:۵۳
تا شنیدستم دلِ بشکسته دارد دوست دوست    /  من بموئی بسته ام دل تا مکرر بشکند