
نیر تبریزی
شمارهٔ ۸۸
۱
ز تاب زلف تو نارسته خط دمید آخر
بغیر روز سیاه از تو دل ندید آخر
۲
فلک بر ابروی من خم نداد و غمزۀ تو
بیک اشاره کمان مرا کشید آخر
۳
دلم ز شوق دهانش میان خون میگشت
بنقد بوسه لبش خون من خرید آخر
۴
قدیکه سر بسر آن خم نکرد در همه عمر
بپای بوس سهی قامتی خمید آخر
۵
خیال افعی زلفت بدیده دید مگر
که مرغدل بفغان زاشیان پرید آخر
۶
دم از دهان تو زد غنچه گوئیا که صبا
ز رشک پردۀ ناموس او درید آخر
۷
قبای روز سیه راست شد بقامت ما
مشاطه تا سر آنزلف کچ برید آخر
۸
ز مهر ورزی پنهان دلم بجان آمد
جنون عشق بفریاد من رسید آخر
۹
قرار و صبر ز دل جوبدار نشان نیرّ
بگو که خونشدو از دیدگان چکید آخر
نظرات