نیر تبریزی

نیر تبریزی

شمارهٔ ۹۰

۱

هندوی چشم و خال و خط و زلف مشک‌بیز

دستی بهم نداده که ممکن شود گریز

۲

هوشم سر تو دارد از آن دارمش به سر

چشمم رخ تو بیند از آن دارمش عزیز

۳

رشک آیدم حدیث تو گفتن به زاهدان

گوهر گرانبها و خریدار بی‌تمیز

۴

جانان وداع میکند ای دل به در شتاب

دلبر ز دست می‌رود ای دل به پای خیز

۵

گرداب هایل و شب تاریک و بیم موج

پی شد امید ساحلم ای دیده خون بریز

۶

سرهاست کز هوای تو دریابت اوفتد

دل جلوه‌گاه حسن چه حاجت به تیغ تیز

۷

از موج خیز طعنه نترسد غریق عشق

دوزخ چشیده را چه غم از هول رستخیز

۸

نیّر بس از غنیمت تردامنی مرا

کاهل ریا ز صحبت ما دارد احتریز

تصاویر و صوت

نظرات