نیر تبریزی

نیر تبریزی

بخش ۱۷ - ایضا

۱

اگر صبح قیامت را شبی هست آن شب است امشب

طبیب از من ملول و جان ز حسرت بر لب است امشب

۲

فلک از دور ناهنجار خود لختی عنان درکش

شکایت‌های گوناگون مرا با کوکب است امشب

۳

برادر جان یکی سر بر کن از خواب و تماشا کن

که زینب بی‌تو چون در ذکر یارب یارب است امشب

۴

جهان پر انقلاب و من غریب این دشت پر‌وحشت

تو در خواب خوش و بیمار در تاب و تب است امشب

۵

سرت مهمان خولی و تنت با ساربان همدم

مرا با هر دو اندر دل هزاران مطلب است امشب

۶

بگو با ساربان امشب نبندد محمل لیلی

ز زلف و عارض اکبر قمر در عقرب است امشب

۷

صبا از من به زهرا گو بیا شام غریبان بین

که گریان دیدهٔ دشمن به حال زینب است امشب

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
majid kejani
۱۴۰۲/۰۸/۱۷ - ۰۶:۲۵:۳۱
خداوند  رحمان رحمتش را از این مرد بزرگ دریغ نفرماید .انشاالله تعالی