
نیر تبریزی
بخش ۶
۱
جامی که شاه تشنهلبان بود مست از او
هر کو چشید از آن ز غم خویش رست از او
۲
عباس نامدار که کس دست از او نبرد
چون خورد از آن پیاله به خون شُست دست از او
۳
افتاد نخل قامتش از پا نخورده آب
از ضربتی که پشت امامت شکست از او
۴
بیخواب شد سکینه و در خواب شد عدو
چون خواب مرگ چشم جهانبین ببست از او
۵
موجی به جنبش آمد و آبش ز سر گذشت
ابری به بارش آمد و از پا نشست از او
۶
تسلیم شاه تشنهلبان کرد با دو دست
جامی که خورده بود شراب الست از او
۷
چشمی به سوی دشمن و چشمی به روی دوست
بگذشت ماند یاد به گیتی دو دست از او
نظرات