نیر تبریزی

نیر تبریزی

شمارهٔ ۶۷

۱

گفتم هوای زلف تو از سر بدر کنم

ترسم کم عمر در سر اینکار سر کنم

۲

از قیل و قال مدرسه نگشود کار دل

رفتم بخانقاه که فکر ذکر کنم

۳

بگرفت دل ز صحبت ابنای روزگار

خرّم دمی که راه خرابات سرکنم

۴

خوش بود دل ز ذوق وصالت ولی چه سود

مهلت نداد هجر که شب را سحر کنم

۵

کارم ز دست رفت یکی دیده باز کن

تا سینه پیش تیر نگاهت سپر کنم

۶

خامان دلفسرده ندارند سوز عشق

تا کی حدیث دل بر هر بیخبر کنم

۷

من کز شراب لعل تو مستم ز روز عهد

دامن کجا ز بادۀ انگور تر کنم

۸

نیرّ هوای صحبت رندانم آرزوست

تا چند همزبانی این گاو و خر کنم

تصاویر و صوت

نظرات