
نیر تبریزی
شمارهٔ ۶۸
۱
تا پی عربده مژگان تو پیوست به هم
شست زنجیری زلف تو ز جان دست به هم
۲
به سر زلف تو از شانه شکستی مرساد
که شکست دل ما را نتوان بست به هم
۳
پیش چشم تو اگر جان نسپارم چه کنم
با دوصد تیر که برجَست ز یک شست به هم
۴
تا سر و کار تو با خانۀ خمار فتاد
ای بسا توبهٔ زهاد که بشکست به هم
۵
نیرّ اندر سر راه طلب از پای فتاد
خرم آن روز که با دوست دهد دست به هم
نظرات