
حکیم نزاری
بخش ۶ - پیری بطلب - در تسلیم
۱
یکی پیر رهبر طلب ای جوان
که راه از پسش پیش بردن توان
۲
بدو ده زمام و برون شو ز خود
نداری دگر کار با نیک و بد
۳
به تسلیم او چون مسلم شوی
نمودار سرّ دو عالم شوی
۴
مشو پس رو غولِ وهم و خیال
به افسون خربط مرو در جوال
۵
محقّق دگرگونه دارد سخن
معّول مکن بر مزلزل ، مکن
۶
مکن اقتدا جز به مرد خدا
قیاس تو غول است نه مقتدا
۷
به حق بازیابی مُحق را نخست
دگر باره حق از مُحق شد درست
۸
کسی مقتدا در امامت نکوست
که نور خدا در دل پاک اوست
۹
بدان نور یابی خلاص از ظلام
تتبع بدان نور کن و السلام
نظرات