حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۱۰۰۲

۱

اگر دست واگیری از کارِ من

نماند زمن جز من ای یارِ من

۲

مگر هم تو رحمت کنی ورنه پس

چه خیزد ز گفتار و کردار‌ِ من

۳

سرم را به دستِ عنایت بپوش

مگر از عدم برکشی خارِ من

۴

اگر گردِ عالم بگردانی ا‌َم

به جز کویِ تو نیست هنجارِ من

۵

تو بیرون بر از من مرا زآن که نیست

سفر کردن از خویشتن کارِ من

۶

به جز روی تو نیست محرابِ دل

به جز نامِ تو نیست تکرار من

۷

مکن سرگرانی که تدبیر نیست

به بازویِ عقل سبک‌سار من

۸

نه آخر نزاریِ زارِ توم

ببخشای بر ناله ی زارِ من

۹

به چشمانِ مستت که با غمزگان

بگو تا نجویند آزارِ من

تصاویر و صوت

نظرات