حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۱۰۰۶

۱

تا از برِ من رفتی رفته‌ست قرار از من

زارم چو میانِ تو ای‌کرده کنار از من

۲

گر تو نکنی محوم از آینۀ خاطر

کس در دو جهان دیگر گو یاد میار از من

۳

گو عقل درین حالت تشنیع مزن باری

یا پای درین ره نه یا دست بدار از من

۴

گر بی‌خودییی کردم آشفته چنین باشد

تو شرطِ بزرگی را خرده مشمار از من

۵

من بلبلِ مشتاقم شوریدۀ گل‌رویی

مشنو که برآید دم بی‌نالۀ زار [از] من

۶

من بر سر راه‌ِ تو با چشمِ دُر افشانم

تشریفِ وصال از تو ترتیبِ نثار از من

۷

گر وعده نمی‌دادی وصل تو نزاری را

هجر تو برآوری یک‌باره دمار از من

تصاویر و صوت

نظرات