حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۱۰۲۵

۱

مجنون در لیلی زد فرهاد در شیرین

اینجا سخنی دیدم همچون شکر شیرین

۲

کو زیدی و شاووری کز روی جوان مردی

گوید سخن لیلی آرد خبر شیرین

۳

خسرو ز سر نخوت مغرور کله داری

فرهاد به جان بسته بر جان کمر شیرین

۴

آبشخور اگر آرد بیرون ز صفاهانم

این بار فرود آیم بر خاک در شیرین

۵

با آن که شود بی شک در خون من بی دل

هیهات اگر افتد بر من گذر شیرین

۶

با من به ترش رویی گو تلخ مگو حاسد

گر شور کنم شاید اندر نظر شیرین

۷

تلخ است چنان عیشی ای دوست که لاتسأل

وقت است نزاری را رفتن به سر شیرین

۸

تا عشق برون آرد از سر هوست یارا

اوقات نزاری خوان چند از سمر شیرین

تصاویر و صوت

نظرات