
حکیم نزاری
شمارهٔ ۱۰۸۵
۱
ای مرا هم چو دیده نادیده
دیده بسیار خوشتر از دیده
۲
گر چه نادیده هم چو دیده تویی
کی بود هم چو دیده نادیده
۳
غایتِ حدِّ حسن میدانی
چیست نادیدهٔ پسندیده
۴
آفرینش ز مبداءِ فطرت
نی بدل گشته نی بگردیده
۵
آسمان نام عشق برد مگر
بحر از آن مست گشت و جوشیده
۶
مغزش از دودِ دوزخ آگنده
هر که او بویِ عشق نشنیده
۷
عقل خود از بساط عشق به عجز
مهرهٔ اختیار بر چیده
۸
ز آن نزاری همیشه آشفتهست
که همه ساله عشق ورزیده
تصاویر و صوت

نظرات