حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۱۱۱۴

۱

که می‌برد خبر از من بدان جهان آرای

که زینهار تو و عهدِ من برایِ خدای

۲

تو آفتابی و من ذرهّ‌ ای چنان نکنی

که در زمانه شوم چون هلال دست‌نمای

۳

مرا خوش است به دشواری و به آسانی

به اعتمادِ تو ای ماه‌رویِ مهرافزای

۴

اگر ز پیکر من بند بند بگشایند

روا بود تو به کس لب به خنده برمگشای

۵

بکن برایِ صلاح از مخالفان پرهیز

که نیک‌بخت بود متّقی به هر دو سرای

۶

چو اتفاقِ محبّت ز هر دو جانب هست

من و تو و تو و من، گو حسود ژاژ مخای

۷

به سر بگردم و دستت چنان به دست آرم

که بعد ازین ز سفر درکشم به دامن پای

۸

خوشا که حلقه به در برزنم چو بازآیم

یکی درم بگشاید به مرحبا که درآی

۹

به دوستی نزاری که رغمِ دشمن را

به دستِ معتمدی نامه‌ ای به من فرمای

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۲ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی  به کوشش دکتر سید علیرضا مجتهدزاده - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۳۷۶

نظرات